آی، بالا بلند کشمیری، منم عین جنون زنجیری
آتش سینهء نیستانی، تو مناجات ماه شعبانی
جمکران دلم گرفته ببین، میروم بی تو رو به ویرانی
ما قنوت ترک ترک خورده، تو زلالی شبیه بارانی
باز باران گرفته تا دم صبح، در قنوتت مگر چه میخوانی؟
از کَفت بر بهشت می ارزد، کاسه آبی و، لقمهء نانی
جمعه ای باز گذشت و نشد، تا رهایم کنی ز حیرانی
جمعه هایی که بی تو می آیند، جمعه هایی عجیب طولانی
میکند سردی جدایی تو، روزهای مرا زمستانی
راستی خودبگو کجا هستی، کربلا یا که در خراسانی
بادها میوزند میگویند، تا سحر در بقیع میهمانی
گاهی از بوی سیب می فهمم، علقمه رفته ای به مهمانی
شاید امشب مدینه ای شاید، شاید امشب دمشق میمانی
هرکجایی همیشه قلبت شاد، هرکجایی سرت سلامت باد